loading...
در حمد و تسبیح محبوب
آرش شوقی بازدید : 272 جمعه 06 دی 1392 نظرات (4)

نکته اصلی در مسئله نامحدود بودن ذات پاک خداوند و محدود بودن عقل وعلم و دانش ماست.

 او  وجودی است از هر نظر بی نهایت ، ذات او مانند علم و قدرت و همه صفاتش بی پایان و نامحدود است و از سوی دیگر ما و تمام آنچه به ما مربوط است اعم از علم و قدرت و حیات ما و زمان و مکانی که در اختیار داریم همه محدود است .

بنابراین ما با این همه محدودیت چگونه می توانیم به آن وجود نامحدود و صفاتش احاطه پیدا کنیم ؟ چگونه علم محدود ما می تواند از آن وجود نامحدود خبر دهد.

از یکسو رسیدن به کنه ذات و صفات یعنی آگاهی تفصیلی از او برای ما ممکن نیست واز سوی دیگر یک وجود بی نهایت از هر جهت مثل و مانندی ندارد و منحصر به فرد است چرا که اگر مثل و مانندی می داشت هر دو محدود بودند.

حال چگونه ما می توانیم به وجودی پی بریم که هیچگونه مثل و مانندی برای او سراغ نداریم ، و هر چه غیر او می بینیم ممکنات است و صفاتش با صفات واجب الوجود کاملاً متفاوت

نمی گوئیم ما از اصل وجود او آگاه نیستیم از علم و قدرت و اراده و حیات او بی خبریم بلکه می گوئیم ما یک معرفت اجمالی از همه این امور داریم و هرگز به عمق و باطن آن راه نمی یابیم و مرکب عقل همه فرزانگان عالم بدون استثناء در این راه لنگ است با به گفته شاعر :

          به عقل نازی حکیم تا کی                        به فکرت این ره نمی شود طی

          به کنه ذاتش خود برد پی                        اگر رسد خس به قعر دریا

در حدیثی از امام صادق (ع) چنین می خوانیم: « ادا انتهی الکلام الی الله فامسکوا».

«هنگامی که سخن به ذات  خدا می رسد سکوت کنید» یعنی درباره ذات او سخن نگوئید که عقل ها در آن جا حیران است و به جائی نمی رسد واندیشه در ذات نامحدود برای عقول محدود غیر ممکن است چرا که هر چه در اندیشه گنجد محدود است و خداوند محال است محدود گردد «گفته اند در ذات خدا فکر نکنید ولی صفات خدا بلامانع است » به تعبیری روشن تر هنگامی که به جهان هستی واین همه شگفتی ها و موجودات بدیع ، با آن ظرافت و در عین حال عظمت می نگریم و یا حتی نگاهی به وجود خود می کنیم اجمالاً می فهمیم که خالق و آفریدگار و مبدئی دارد این همان علم اجمالی است که آخرین مرحله قدرت شناخت انسان درباره خداست ( منتهی هر چه به اسرار هستی آگاه تر شویم به عظمت او آشناتر و در مسیر معرفت اجمالی او قوی تر خواهیم شد ) اما هنگامی که از خود می پرسیم او چیست ؟ و چگونه است؟ و دست به سوی حقیقت ذات پاک او دراز می کنیم چیزی جز حیرت و سرگردانی نصیبمان نمی شود و این است که می گوئیم راه به سوی او کاملاً باز است و در عین حال راه کاملاً بسته است.

می توان این مسئله را با یک مثال روشن ساخت و آن این که همه ما به روشنی می دانیم که نیرویی به نام جاذبه وجود دارد چرا که هر چیزی رها شود سقوط می کند به سوی زمین جذب می شود و اگر این جاذبه نبود آرامش و قراری برای موجودات روی زمین وجود نداشت .

آگاهی بر وجود جاذبه چیزی نیست که مخصوص دانشمندان باشد حتی اطفال و کودکان خردسال نیز آن را به خوبی درک می کنند ولی حقیقت جاذبه چیست آیا امواج نامرئی یا ذرات ناشناخته و یا نیرویی دیگر است؟ و عجیب این که نیروی جاذبه بر خلاف نور که سریع ترین حرکت را در جهان مادی دارد ولی در عین حال به هنگام انتقال در فضا گاهی برای رسیدن از یک نقطه با نطقه دیگر میلیونها سال وقت لازم است اما نیروی جاذبه گویی در یک لحظه از هر نقطه ای از جهان به نقطه دیگر منتقل می گردد و یا حداقل سرعتی دارد بالاتر از آنچه تاکنون شنیده ایم این چه نیرویی است که این آثار را دارد؟ حقیقت ذات آن چگونه است؟ هیچ کس پاسخ روشنی برای آن ندارد جایی که درباره نیروی جاذبه که یکی از مخلوقات است علم و آگاهی ما نسبت به آن تنها جنبه اجمالی دارد و از علم تفسیلی به کلی دوریم چگونه می توان درباره خالق جهان ماده و ماورای ماده که وجودی است بی نهایت در بی نهایت ، انتظار داشته باشیم که از کنه ذاتش با خبر شویم ؟ ولی با این حال او را همه جا حاضر و ناظر و همواره هر موجودی در جهان مشاهده می کنیم .

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 10
  • بازدید هفته : 175
  • بازدید ماه : 407
  • بازدید سال : 7,053
  • بازدید کلی : 56,030